پ ن: انقلاب زمستانی در روز 1 دی آغاز میشه از از اینجا به بعد هر روز، طول روز از شب یکم بیشتر میشه تا برسیم به 1 تیر و... (بقیش بمونه واسه 1 تیر)
دیشب خیلی خوب بود (و البته سخت)
از ساعت 4، 5 رسیدیم خونه مادربزرگ گرامی چون قرار بود شب تمام فامیلا بیان. تمام فامیلا ینی خاله ها و عموها و دایی های مامانم. بعد آره کلی کار کردیم و از 8 که اومدن تا 1 که برن کلا یدونه بیسکویت اونم از نوع ساقه طلایی خوردم *-* بهم ظرف میوه دادن گفتن پذیرایی کن و واقعا نمیدونم چرا هم ظرف و هم میوه هاشون سنگین بودن دستم داشت میشکست
اره بعد با دختر دایی های مامانم گرم گرفتیم در حد شماره دادن و گرفتن.. تهشم عموی مامانم بهم گفت برو از ملت فیلم بگیر یلدارو تبریک بگن...خب به من چه خودت بگیر اه. ولی خب گرفتم و واقعا مسخره بود.
خلاصه که سرویس شدیم ولی خوش گذشت. یلداتونم مبارک^^