دیشب..شایدم کلا دیروز

دیروز از صبح داشتم برا ویکوک طولانی ای که از دست دادم عزاداری میکردم و تهشم به این نتیجه رسیدم که ممکن بود گشادی نزاره برم ببینم

ولی نههه وقتی ویکوک بود حتما میدیدم

ظهرش رفتیم خونه مادربزرگ گرامی و تو اتوبوس 4 تا دختر دانشگاهی جلومون بودن بعد آرمی بودن یکیشون داشت یه تیکه از دچیتا رو میخوند و خب ذوق^v^ 

آره بعد شوهرخالم 4 تا کفتر...نه چیز ینی مرغ عشق که حاصل عشق مرغ عشقای خودشون بود داد و جدا خیلی سروصدا دارن

برگشتنی برف میومد و مردیم تا برسیم خونه

و باید بگم که اتک بدی از اینکه کوک آنهولی رو خوند خوردم حالا مونتای دیگه بماند...

 

دستتون بخیر شبتون درد نکنه 

*مرغا بین من و ثنا تقسیم شده و باید برا دوتاشون اسم بزارم ولی ذهنُم خالی...خالی خالیم نیست ولی خب پیشنهادی چیزی..؟

  • ۱
  • نظرات [ ۲ ]
    • Octavia Goetia
    • جمعه ۱۴ بهمن ۰۱

    خون خون خون...و مرگ

    سرما نخورده باشم خوبه..‌.دفاعی خیلی چرته اصن چرا باید بخونیمش..؟ بعدشم چرا انقد زیادههه؟

    حالم بد از تنفس ساقطم

    دبیر ادبیاتم انقد که باشعوره اومده تکلیف داده

    خب کوری مگههه؟؟ امتحان دارم

  • ۱
  • نظرات [ ۸ ]
    • Octavia Goetia
    • سه شنبه ۴ بهمن ۰۱

    گیلیلیلی

    حقیقتا پرام... کلیک

     

    پ ن: دلم براتون تنگیده

  • ۱
  • نظرات [ ۹ ]
    • Octavia Goetia
    • جمعه ۳۰ دی ۰۱

    سخنان بیهوده تر از بیهوده من

    تو پستای جدی چرت میگم دیگه اینی که قطعا چرتوپرته چی میشه+-+ 

     

    دارم زبان میخونم...جدی دارم زبان میخونم و با اینکه 4 5 سال کلاس رفتم نصف کتابو نمیفهمم.......

    صبح کانجورینگ 1 و دیدم و برخلاف تصورم اصن نترسیدم فقط یکم هیجان داشت 

    برا ریاضی میکروفون باز کردم از اول تا آخر زنگ ازم حرف کشید.. بخدا فقط تمرین اولو میخواستم:))

    سرم درد، چشمام درد، پاهام یخ، دستامم یخ، تنم خسته..آره خلاصه روحم داره منقرض میشه

    سر همون ریاضیم هی میخواستم فوش بدم میدیدم میکروفون روشنه عصبی میشدم

     

    الانم نمیدونم فردا قراره تعطیل باشیم یا نه و این بیشتر عصبیم میکنه..خوداوندا مرا seen بنما

  • ۱
  • نظرات [ ۴ ]
    • Octavia Goetia
    • سه شنبه ۲۷ دی ۰۱

    واییییب

    خیلی خفن نبود ولی ترکیب صدای ته یانگ و جیمین>>>

     

     

    و یجور دارن تعطیل میکنن که حس میکنم بگن یه روز بیاین همه امتحاناتونو بدید برید*-*

  • ۴
  • نظرات [ ۲ ]
    • Octavia Goetia
    • جمعه ۲۳ دی ۰۱

    ایم سو خستههههه

    چگونه میتوانی؟ چگونه مرا اینگونه دردناک شکنجه میکنی؟ مگر چه گناهی کرده ام؟ کدام گناهم چنین تاوانی دارد؟

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    ای ظالمانی که مدارس را تعطیل میکنید و نمیگذارید در بهمن آزمون بدهیم! نوبت شما هم میشود...

  • ۲
  • نظرات [ ۵ ]
    • Octavia Goetia
    • چهارشنبه ۲۱ دی ۰۱

    کومککک

    یکی بیاد یادم بده چجوری قالب درست کنم بلکه از احساس ناتوانیم کم شه...(وی رگباری امتحان داره و هنوز زمین نخونده@-@)

  • ۲
  • نظرات [ ۱۲ ]
    • Octavia Goetia
    • شنبه ۱۷ دی ۰۱

    فسیل شد اینجا

    حرفی سخنی؟

  • ۲
  • نظرات [ ۴ ]
    • Octavia Goetia
    • جمعه ۱۶ دی ۰۱

    افکار پوسیده

    افکارم پوسید از بس مطال خوندم، افکارم پوسید از بس هیچ جا بالا نمیاد، افکارم پوسید از بس سرم درد میکنه، افکارم پوسید از کسایی که ازشون انتظار بیجا داشتم، افکارم پوسید از بس افکار مردم پوسیده، افکارم پوسید از بس خواهر 4 سالم بلادی مری و به حالت داغونی خوند...افکارم پوسید و انقد پوسیده که دیگه نمیتانه و داره به دیار باقی میشتافه...

  • ۲
  • نظرات [ ۰ ]
    • Octavia Goetia
    • چهارشنبه ۱۴ دی ۰۱

    تولدت مبارک...

    یه سال دیگه هم گذشت و تو مثل سالای قبل خیلی تغییر کردی. هرکدوم از این تغییرات یه بخش از زندگیتو گرفتن و یه شکل جدید بهش دادن.
    میدونم که هر سال تو این روز میشینی و به تمام چیزایی که تو این مدت اتفاق افتاد فکر میکنی. به اون آدمی که پارسال اینموقع بودی، به آدمایی که رفتن یا اومدن، به کسایی که باهاشون صمیمی تر یا ازشون دورتر شدی، طرز فکری که قبلا داشتی و الان داری و شادیا و غمهایی که داشتی و داری. تو این چند سال اصلا نشده چیزی مثل قبل باشه و این یعنی زندگیت پر از تغییر و تحوله که باعث پیشرفت یا پسرفت تو میشه. تو همیشه تلاش کردی و امیدوارم یه روز به خودت افتخار کنی.
    درکل یه سال دیگه هم گذشت و تو، هنوز تو هستی...تولدت مبارک، منِ عزیز♡

  • ۳
  • نظرات [ ۰ ]
    • Octavia Goetia
    • دوشنبه ۱۲ دی ۰۱
    𝙄 𝙬𝙞𝙡𝙡 𝙣𝙚𝙫𝙚𝙧 𝙙𝙖𝙣𝙘𝙚, 𝙩𝙝𝙚 𝙬𝙖𝙮 𝙄 𝙙𝙖𝙣𝙘𝙚𝙙 𝙬𝙞𝙩𝙝 𝙮𝙤𝙪